نام دريايي كه در جنوب ايران واقع است از قديم الايام درياي پارس نام داشت كه امروزه به نام خليج فارس (Persian Gulf) در جهان مصطلح است. با توجه به ساكن بودن اقوام آريايي نژاد چه در شمال و چه در جنوب اين دريا از همان آغاز با نام مردمان اين قوم شناخته مي شد و تا كنون در تمام كتابها و نقشه هاي مشهور جهان با اين نام شناخته مي شود.
با توجه به جو سازي ها و تاريخ سازي هاي جعلي كه در چند سال گذشته و با موج ناصریسم كه عقده شكست اعراب از اسرائيل در سال 1967 را در دل داشتند، ناصر و هم پالگي هايش براي بردن رفت از بحران و آبرو ريزي شكست تمامي اعراب از اسرائيل با طرح فرافكني و منحرف كردن افكار عمومي اعراب از مسأله شكست اعراب به بهانه و همياري نكردن ايران از تحريم نفتی عليه اسرائيل، تمام تبليغات خود را بر روي دشمنی با ايران و آوردن اصطلاحي جديد به نام خليج عربي و جايگزيني آن با خليج فارس نمود. البته اصطلاح جعلی خلیج عربی نخستین بار توسط سر چارلز بلگریو کارگزار دولت بریتانیا در بحرین در سال 1966 مطرح شد، اما توسط اعراب مورد استقبال قرار نگرفت ولی بعد از جنگ 1967 مورد استفادۀ ناصر قرار گرفت. با توجه به اين مسئله، بوجود آمدن واژه جعلي خليج عربي و رواج آن در كشورهاي عربي حدود 40 سال است كه به وجود آمده است و سابقه تاريخي ندارد و ناشي از شكست و حقارت اعراب در جنگ 1967 با اسرائيل و فرافكني ناصریسم از اين شكست بوده است.
با توجه به اين پيشگفتار بايد گفت كه واژه خليج فارس در اكثر منابع تاريخي غربي و اسلامي مكرراً تكرار شده و در این مقاله سعي بر اين است كه معروفترين منابع و نقشه هایی كه از زمان قديم تا به امروز اين واژه (خليج فارس) را بكار برده اند عنوان شود و بيشتر سعي شده است كه منابع اسلامي و عربي را كه اين واژه (خليج فارس) را بكار برده اند بيان شود تا پوچي واژه جعلي (خليج عربي) بيش از پيش عريان گردد.
قديمي ترين قومي كه به مطالعه زمين پرداختند بابليان بودند. آنان زمين را مسطح فرض كردند كه محاط در رودخانه آب شور (خليج فارس) است كه آشوريان آن را (Normaruatu) ناميدند .
مورخ يوناني فلاويوس آريانوس در سده دوم پیش از ميلاد ضمن شرح مسافرتهاي آنابازيس كه از طرف اسكندر ماموريت يافت كه از رود سند به دريايي عمان خليج فارس بگذرد و به مصب فرات داخل شود، نام اين خليج را (Persikontaitas) نوشته است كه ترجمه تحت اللفظي آن خليج فارس است .
* استرابون جغرافي دان يوناني محل سكونت تازي ها (اعراب) را بحرالحمر و خليج فارس ذكر كرده است.
* كلوديوس پتوله مائوس يا همان بطلميوس معروف، درياي جنوب ايران را (Persicus sinus) خوانده است .
* در كتابهاي جغرافيايي لاتين، خليج فارس را درياي پارس آورده اند. ژاپني ها آن را Perusha wan، روسها آن را persidskizaliv، انگليسي ها آن را Persian Gulf، آلماني آن را Persischer Golf فرانسوي خليج فارس را Golf Persigue و يوناني ها sinus persicus مي گويند.
در اوستا از خلیج فارس به (دریای فراخ کرت) نام برده شده است. اگرچه از این دریای فراخ کرت که به کرات در دفاتر مختلف اوستا ـ بویژه یشت ها، وندیداد ـ یاد شده است، مشخصات دریای مازندران را تداعی می کند، اما در یک مورد به نظر می رسد که مراد از «فراخ کرت» به سبب اشاره به دریای هند همان «دریای پارس» می باشد: «ای سپیتمان زرتشت، از آن پس تشتر شکوهمند دیگر باره از دریای «فراخ کرت» فراز آید و «ستویس» فرهمند نیز در پس وی برآید. آنگاه مه از آنسوی هند از کوهی که در میانۀ دریای فراخ کرت جای دارد برخیزد . در جای دیگر اوستا نیز چند بار از دریایی به نام دریای پوئی تیک یا پوئی دیک «پودیگ» نام برده شده که احتمالاً همان دریای پارس است. به هر صورت با توجه به این دو نام مطمئناً نام دریای پارس به هر شکل در اوستا آمده است و با توجه به قدمت 3500 سالۀ کتاب اوستا، نام این دریای ایرانی بیش از 3500 سال قدمت دارد.
و ما در كتب اسلامي و عربي كه بطور مفصل تري به آن مي پردازيم نام خليج فارس مكرراً نوشته شده است و جغرافي دانان اسلامي با معنايي موسع تمامي درياي واقع در جنوب ايران را از خليج فارس تا درياي عمان و حتي اقيانوس هند را درياي پارس فرض كرده اند و اين نشاني بر عظمت و پيشينه ايرانيان و نام خليج هميشه فارس است. در ذيل به نمونه هاي از آن ميپردازيم.
* ابوبكر احمدبن محمد بن اسحاق بن ابراهيم الهمداني معروف به ابن فقيه در كتاب جغرافي خود تحت «مختصر كتاب البلدان» از بحر فارس ياد كرده (همانا درياي فارس و هند، هر دو يك دريا هستد براي اتصال به يكديگر).
* ابوعلي احمد بن عمر بن رسته در كتاب «الاعلاق النفيسه» به سال 290 هجري كه در اصفهان تاليف كرده آورده: و اما درياي هند، خليجي از آن به سمت ناحيه فارس خارج مي شود بنام خليج فارس .
جغرافیدان ایرانی به نام سهراب که در قرن سوم می زیسته در کتاب «عجائب الاقليم السبعه الي نهايه العماره» مي نويسد: درياي پارس درياي بزرگي در جنوب است .
* ابوقاسم عبيدالله بن عبدالله بن احمد بن خرداد خراساني در كتاب «المسالك و الممالك» مي نويسد: شماري چند از رودخانه ها به سوي بصره و شماري چند به جانب مزار روان اند و سرانجام همه آنها به درياي فارس سرازير ميشود. وي دراين كتاب كه به زبان عربي است از اصطلاح بحر فارسي استفاده كرده است .
* بزرگ بن شهريار ناوخداي رامهرمزي در كتاب «عجايب الهند، برّه و بحره و جزايره» تاليف 342 هجري مي گويد: از شگفتي هاي درياي پارس چيزي است كه مردمان به شب هنگام ببينند، در آنگاه چون موجها بر هم خورند و بر يكديگر شكسته شوند از آنها آتش برجهد و آنكه به كشتي سوار است بپندارد كه بر دريايي از آتش روان باشد .
* ابواسحاق ابراهيم محمد الفارسي الاصطخري از مردم استخر فارس معروف به الكرخي در كتاب «مسالك الممالك» مي نويسد كه بزرگترين درياها دریای پارس است و دریای روم، و این هر دو دریا برابر یکدیگرند و هر دو از درياي محيط برخيزند و پهناي درياي پارس عظيم تر است و در آخر درياي پارس، زمين چين است. و در جايي ديگر مي گويد: از عمان برود تا آنگاه كه از حدود اسلام بگذرد، اين دريا به سرندیپ (سریلانکا) رسد، درياي پارس خوانند و سخت فراخ پهناست .
* ابوالحسن علي بن الحسين بن علي مسعودي در كتاب «مروج الذهب و معادن الجوهر و التنبيه و الاشراف» از بحر فارس و بحر فارسي استفاده كرده است .
* ابوريحان محمد بن احمد البيروني الخوارزمي در كتاب «القانون المسعودي» مي گويد: آبادان (شهر آبادان) دهانه خشباب در مصب دجله است و گسترش آن در درياي پارس مي باشد. وي در كتاب «التفهيم لاوايل صناعة التنجيم» از نامهاي درياي پارس و خليج فارس استفاده كرده است.
* ابو القاسم محمد بن حوقل بغدادي نويسنده كتاب «صورة الارض» مينويسد. ناحيه اي كه شرح آن لازم است، درياي فارس است كه بيشتر حدود آن ديار را در بر مي گيرد و ديار عرب و نيز بلادالاسلام به وسيله آن به يكديگر متصل مي شوند. ابن حوقل در هزار سال پيش علت تسميه خليج فارس را چنين ذكر مي كند: به طور مكرر گفتيم كه درياي فارس خليجي از بحر محيط در حد چين و شهر واق است و اين دريا از حدود بلاد سند و كرمان تا فارس امتداد دارد و از ميان ساير ممالك به نام فارس ناميده شده است، زيرا فارس از همه اين كشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قديم سلطه بيشتر داشتند و هم اكنون به همه كرانه هاي دور و نزديك اين دريا مسلطند و در همه بلاد ديگر كشتيهايي كه در درياي فارس حركت مي كنند و از حدود مملكت خود خارج مي شوند و با جلال و مصونيت بر مير گردند، همه متعلق به فارس است.
بعد از اين حداقل حدود خليج فارس به شكل كنوني آن تغيير مي يابد و اقيانوس هند مستقل مي شود.
* در كتاب «حدود العالم من المشرق الي المغرب» قديمي ترين جغرافي به زبان فارسي آمده است كه درياي پارس از حد پارس برگيرد با پهناي اندك تا به حدود سند .
* شمس الدين ابوعبدالله محمدبن ابوبكر بناي شامي مقدسي معروف به بشّاري، در كتاب «احسن التقاسيم في معرفه الاقليم» اين دريا را بحر فارس خوانده است .
* محمد بن نجيب بکیران در كتاب « جهان نامه» مي نويسد: بحر كرمان گسترده است به بحر مُكران و جزيره كيش كه مرواريد از آنجا مي آورند در اين درياست و چون از بحر كرمان بگذري بحر پارس باشد و اين بحر و بحر عمان هر دو يكي است.
* ابن بلخي در كتاب «فارسنامه» در حدود 500 هجري: از درياي جنوب ايران به نام بحر فارس و درياي پارس نام مي برد.
* شرف الزمان مروزي در كتاب «ابواب في العين و ترك منتخبه من كتاب طبايع الحيران: كلمه خليج فارس را به كار مي برد.
* ابوعبدالله محمد بن عبدالله ادريس معروف به الشريف الادريسي كه از اعراب جزيره سيسيل (540 هجري) است در كتاب «نزهه المشتاق في اختراق الافاق» مي نويسد: از اين درياي چين، خليج سبز كه درياي پارس است منشعب ميشود و گذرگاه آن در جنوب تا اندكي به شمال غرب است. چنان كه از بلاد سند و مكران و مكران پارس بگذرد.
* شهاب الدين ابوعبدالله ياقوت بن عبدالله حموي رومي (626 ه.ق) در كتاب «معجم البلدان» مي نويسد: درياي پارس شاخه اي از اقيانوس هند است.
* ابوعبدالله ذكريا بن محمد بن محمودبن قزويني در كتاب «آثار البلاد و اخبار العباد» مي نويسد: پارس از جنوب به دريايی که دریای پارس ناميده مي شود محدود است.
* ابوالفدا عمادالدين اسماعيل فرزند نورالدين علي بن محمدبن عمربن شاهنشاه بن ايوب بن شاري ملقب به الملك الصالح و الملك الموئد (شاهنشاه برادر صلاح الدين ايوبي). در كتاب «تقويم البلدان» مي نويسد: دريايي كه از چين آغاز و به سرزمين پارس ختم مي شود سه قسم است: ابتدا درياي چين، قطعه مياني هند و درياي پارس است.
* شمس الدين ابوعبدالله انصاري الدمشقي صوفي (727 هـ . ق) از اين دريا به نامهاي بحر فارس يا خليج فارس ياد كرده است.
* شهاب الدين النويري (733 هـ . ق) در كتاب «صفايه الارب في فنون الارب» : از درياي كناري دو خليج در سمت غرب روم و در شرق درياي چين- هند و فارس است.
* ابو حفص زين الدين عمربن مظفر معروف به ابن الوردي در كتاب خريدة العجايب و خريدة الغرايب از شگفتي هاي درياي پارس مي گويد.
* ابن العباس احمد بن علي بن احمد القلقشدي در كتاب «صبح الاعشي في صناعه الانشاء» به سال (821 ه.ق) مي نويسد: از درياي هند دو درياي عظيم مشهور متفرع مي گردد و آن دو درياي پارس و خليج بربري است .
* مصطفي بن عبدالله كاتب چلبي قسطنطني (1067 ه.ق) در كتاب «كشف الظنون» مي نويسد: به اين دريا (خليج فارس) سینوس پرسیكوس مي گويند به معناي خليج فارس و به مناسبت اينكه در شرق آن فارس واقع است .
نام خلیج فارس در تاریخ معاصر کشورهای عربی :
در تاریخ معاصر تا قبل از 1967 ما شاهد هستیم که در تمام کتابها، نقشه ها و دایره المعارف های معروف عربی نام خلیج فارس برای دریای جنوبی ایران نام برده شده است و هیچ حرفی از اسامی دیگر به میان نمی آید. به طور مختصر به تعدادی از معروفترین این اسناد و مدارک اشاره می کنیم.
* در صفحه 457 «دايره المعارف البستاني» در سال 1883 چاپ بيروت نام خليج فارس به كار رفته است.
*جرجي زيدان لبناني نيز در تاليف خود تحت عنوان « التمدن الاسلامي» و محمد فريد وجدي در «دايرة المعارف اسلامي قرن هشتم»، اصطلاح خليج فارس را به كار برده اند.
* نام خليج فارس در كتاب «الدليل العراقي»، سالنامه رسمي سال 1936 دولت عراق بكرات به چشم مي خورد. طه هاشمي، رئيس اسبق ستاد ارتش عراق، در كتاب خود كه به نام «جغرافي العراق» منتشر ساخته، خليج فارس را كه در جنوب عراق واقع است را به نام واقعي خليج فارس ذكر كرده.
* معروفترين دائره المعارف دنياي عرب يعني المنجد؛ از تركيب خليج فارس استفاده كرده است. در صفحه 606 چاپ نوزدهم سال 1966 بيروت در مورد بحرين آمده است: بحرين مجموعه جزايري است واقع در نزديكي سواحل غربي خليج فارس .
* علي حُميدان از نويسندگان معروف عرب در كتاب سلاطين طلاي سياه چاپ پاريس همه جا از خليج فارس نام برده است. و در دسامبر 1968 اظهار اميدواري كرده است كه ديگر نويسندگان عرب نيز از وي پيروي كرده و از سعي بيهوده در تغيير نام خليج فارس كه قرنها در كليه نقشه هاي دنيا به همين نام آمده است خودداري كنند .
* دكتر نوفل مصري نيز كوششهايي كه براي تغيير نام خليج فارس صورت گرفته را مورد نكوهش و استهزا قرار داده و در كتابي درسال 1952 درباره شيخ نشينهاي خليج فارس همه جا از خليج فارس نام برده است.
مورخان ديگر عربي نيز نام خليج فارس را بكار برده اند، از جمله مقاله قدري قلعجي تحت عنوان «ملاقات صلح در مهد اسلام» در روزنامه الراصه چاپ بيروت 1968 كه طي آن ايران را دوست و برادر كه تاريخ آن با تاريخ عرب در هم آميخته است خوانده و اختلاف طرفين را درمورد عربيت خليج فارس بي اساس دانسته است .
همچنين نذير فنضه طي مقاله اي در روزنامه «الاخأ» نظر قلعجي را تاييد كرده است و مي نويسد: شما را به خدا بگوييد كه نام خليج از چه تاريخي در كنار لفظ عربي قرار گرفت، اين بدعتي است از زبان سياستمداري معروف (ناصر) و در راه يك هدف معين.
در اینجا به یک نکتۀ جالب و کلیدی می پردازیم که استارت تغییر نام خلیج فارس از آنجا کلید خورد و این واقعه درست یک سال قبل از جنگ 1967 بود.
نخستین كسي كه آشكارا واژه خليج عربي را به جاي نام صحيح آن خليج فارس بكار برد، سرچارلز بلگريو كارگزار دولت انگلستان در خليج فارس بود. وي در كتابي در سال 1966 مي نويسد: خليج فارس كه تازيان آن را خليج عربي گويند. قبل از استفاده وي از اين واژه جعلي، واژه خليج عربي هرگز در نوشته معتبر به چشم نمي خورد مگر در مواردي معدود كه برخي از مورخان و جغرافي دانان از درياي سرخ با نام خليج العربي ياد كرده اند. چارلز بلگريو نخستين بار از اين واژه مجعول در مجله صوت البحرين استفاده نمود و جالب اينكه همين شخص در كتاب خود تحت عنوان «به بحرين خوش آمديد» در سال 1955 از خليج فارس به عنوان درياي پيراموني بحرين نام برده است. قبل از اقدام بلگريو جرياني در شرف تكوين بوده است كه چگونگي آن در پرونده اي با عنوان تغيير نام خليج فارس مربوط به سال 1937 در وزارت امور خارجه انگلستان وجود دارد .
در اینجا با وجود این نکته واضح و مبرهن است که دولت انگلستان برای تفرقه افکنی در منطقه و تضعیف نقش ایران در منطقه حساس خلیج فارس سعی در ایجاد بحث های حاشیه ای نموده که این ماجرا حدود 40 سال است که ادامه دارد و متأسفانه این بار نیز دولت انگلستان با کوته فکری سران کشورهای عربی به پیروزی در اهداف خود نائل آمده است.
نام خليج فارس در اسناد حقوقي :
در اینجا به اسناد حقوقی که دولتهای گوناگون با ایران و کشورهای عربی از سال 1500 تا کنون انعقاد کرده اند و نام خلیج فارس در آن ذکر شده میپردازیم.
از 1507 تا 1560 كليه موافقت نامه هايي كه پرتغالي ها، اسپانيايي ها، انگليسي ها، فرانسوي ها و آلماني ها با دولت ايران يا هر پديده سياسي ديگر در خليج فارس منعقد كردند، همه جا نام خليج فارس آورده شده .
يكي از موافقت نامه هاي چند جانبه مهمي كه شيوخ و اعراب سواحل جنوبي خليج فارس منعقد كردند، در تاريخ 8 ژانويه 1820 كه به امضاي ژنرال كاير انگليسي و 11 نفر از روساي قبائل سواحل جنوبي خليج فارس رسيده است، با عنوان قرار داد كلي با قبايل عرب در خليج فارس تنظيم گرديده و در متن موافقت نامه هرگاه اشاره اي به درياي جنوب ايران شده، نام خليج فارس آورده شده .
يادداشتهاي مبتادل بين امير كويت و نماينده انگلستان كه سند استقلال كويت به شمار مي رود ]جناب نماينده سياسي محترم عليا حضرت ملكه انگلستان مقيم خليج فارس بعد از سلام و تهيت و ....[ اين سند در 19 ژوئن 1961 توسط عبد الله السالم الصباح امضا شده و در سازمان ملل به ثبت رسيده .
مورد ديگر وسعت آبهاي ايران در خليج فارس است. طبق قانون حدود آبهاي ساحلي و كنوانسيون حقوق درياها (1982) حق حاكميت ايران بر درياي سرزميني 12 مال دريايي اس كه در پيش نويس جديد اين كنوانسيون علاوه بر 12 مايل با توجه به جزاير ايراني زياد در خليج فارس، 12 مايل ديگر به آن اضافه مي شود كه بخش اعظم درياي عمان در خليج فارس تحت حاكميت ايران است.
از طرفي در كنوانسيون يكنواخت كردن جغرافيايي 1967 در ژنو كساني كه نام يك منطقه را كه عرف است عوض كننده محکوم و مجرم شناخته ميشوند. از طرفي ديگر مكاتبات ديپلماتيك كشورهاي عربي دليل ديگر در اصالت نام خليج فارس است. بدین ترتیب که آنها به هیچ عنوان از نام خلیج عربی در مکاتبات رسمی استفاده نمی کند. زیرا که طبق قوانین بین المللی و قوانین سازمان ملل جرم تلقی می شود و همیشه از نام جاودانۀ خلیج فارس استفاده می کنند که این دلیلی بر پوشالی بودن تاریخی واژۀ جعلی خلیج عربی است.
نام خليج فارس در سازمان ملل :
دبيرخانه سازمان ملل طي يادداشت. مورخ 5 مارس 1971 در پاسخ به يادداشت 23 فوريه 1971 دولت ايران، اذعان كرد، عرف جاري دبيرخانه اين است كه در اسناد جغرافيايي منطقه آبي بين المللي ايران از سمت شمال و شرق و تعدادي از كشورهاي عربي از سمت جنوب و غرب به نام خليج فارس شناخته مي شود و اين عمل دبيرخانه مطابق با يك عرف قديمي انتشار اطلسها و فرهنگهاي جغرافيايی مي باشد.
نتیجه گیری:
با یک تحلیل ساده متوجه می شویم که دریایی که در جنوب ایران واقع است از آغاز تاریخ بشری تا کنون با نام خلیج فارس شناخته شده و نقشه ها و اسناد تاریخی گواهی است بر این ادعا.
این تغییر تاریخ «تغییر نام خلیج فارس» جنبه تاریخی ندارد و مربوط به سالهای 1966 و 1967 است که با استارت دولت بریتانیا و عملیاتی شدن آن توسط ناصریسم و پان عربیستها صورت گرفت که دلیل آن مخالفت با قدرت گیری دولت ایران در منطقه، ایجاد تفرقه در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه و پوششی برای شکست حقارت بار اعراب از اسرائیل بود. با این ترفند و تاریخ سازی ما شاهد تنش های پیرامون این مسئله هستیم که هر چند وقت یکبار به اوج خود می رسد و با اقدام اعراب حاشیه خلیج فارس و با استفاده از دلارهای نفتی و تطمیع مراکزی مانند نشنال گئوگرافی و اخیراً سایت گوگل سعی در بحران آفرینی و ایجاد تنش دارند که هر بار نیز با ناکامی مواجه می شوند.
باید به یاد داشت که تاریخ در زمان معاصر را با وجود انواع رسانه های دیداری و شنیداری و اینترنت نمی شود تغییر داد و کسانی که به هر صورت خواستار تغییر تاریخ «تغییر نام خلیج فارس» هستند باید این واقعیت را بپذیرند که تمدن در اثر نوآوری و پیشرفت تساهل و تسامح، احترام به ملتها و حقوق آنها و در خدمت نوع بشر بودن حاصل می گردد، نه با پول نفت و دادن رشوه و تاریخ سازی جعلی، که اینها مانند گرد و خاکی است که در اثر مرور زمان می نشیند ولی روسیاهی اش در طول تاریخ برای کسانی می ماند که سعی در انکار تمدنی چند هزار ساله با پیشینۀ مثبت و ماندگار در طول تاریخ می نمایند و در آخر باید گفت خلیج فارس همیشه خلیج فارس می ماند.
توماج آریان-دکترای علوم سیاسی
قديمي ترين قومي كه به مطالعه زمين پرداختند بابليان بودند. آنان زمين را مسطح فرض كردند كه محاط در رودخانه آب شور (خليج فارس) است كه آشوريان آن را (Normaruatu) ناميدند .
مورخ يوناني فلاويوس آريانوس در سده دوم پیش از ميلاد ضمن شرح مسافرتهاي آنابازيس كه از طرف اسكندر ماموريت يافت كه از رود سند به دريايي عمان خليج فارس بگذرد و به مصب فرات داخل شود، نام اين خليج را (Persikontaitas) نوشته است كه ترجمه تحت اللفظي آن خليج فارس است .
* استرابون جغرافي دان يوناني محل سكونت تازي ها (اعراب) را بحرالحمر و خليج فارس ذكر كرده است.
* كلوديوس پتوله مائوس يا همان بطلميوس معروف، درياي جنوب ايران را (Persicus sinus) خوانده است .
* در كتابهاي جغرافيايي لاتين، خليج فارس را درياي پارس آورده اند. ژاپني ها آن را Perusha wan، روسها آن را persidskizaliv، انگليسي ها آن را Persian Gulf، آلماني آن را Persischer Golf فرانسوي خليج فارس را Golf Persigue و يوناني ها sinus persicus مي گويند.
در اوستا از خلیج فارس به (دریای فراخ کرت) نام برده شده است. اگرچه از این دریای فراخ کرت که به کرات در دفاتر مختلف اوستا ـ بویژه یشت ها، وندیداد ـ یاد شده است، مشخصات دریای مازندران را تداعی می کند، اما در یک مورد به نظر می رسد که مراد از «فراخ کرت» به سبب اشاره به دریای هند همان «دریای پارس» می باشد: «ای سپیتمان زرتشت، از آن پس تشتر شکوهمند دیگر باره از دریای «فراخ کرت» فراز آید و «ستویس» فرهمند نیز در پس وی برآید. آنگاه مه از آنسوی هند از کوهی که در میانۀ دریای فراخ کرت جای دارد برخیزد . در جای دیگر اوستا نیز چند بار از دریایی به نام دریای پوئی تیک یا پوئی دیک «پودیگ» نام برده شده که احتمالاً همان دریای پارس است. به هر صورت با توجه به این دو نام مطمئناً نام دریای پارس به هر شکل در اوستا آمده است و با توجه به قدمت 3500 سالۀ کتاب اوستا، نام این دریای ایرانی بیش از 3500 سال قدمت دارد.
و ما در كتب اسلامي و عربي كه بطور مفصل تري به آن مي پردازيم نام خليج فارس مكرراً نوشته شده است و جغرافي دانان اسلامي با معنايي موسع تمامي درياي واقع در جنوب ايران را از خليج فارس تا درياي عمان و حتي اقيانوس هند را درياي پارس فرض كرده اند و اين نشاني بر عظمت و پيشينه ايرانيان و نام خليج هميشه فارس است. در ذيل به نمونه هاي از آن ميپردازيم.
* ابوبكر احمدبن محمد بن اسحاق بن ابراهيم الهمداني معروف به ابن فقيه در كتاب جغرافي خود تحت «مختصر كتاب البلدان» از بحر فارس ياد كرده (همانا درياي فارس و هند، هر دو يك دريا هستد براي اتصال به يكديگر).
* ابوعلي احمد بن عمر بن رسته در كتاب «الاعلاق النفيسه» به سال 290 هجري كه در اصفهان تاليف كرده آورده: و اما درياي هند، خليجي از آن به سمت ناحيه فارس خارج مي شود بنام خليج فارس .
جغرافیدان ایرانی به نام سهراب که در قرن سوم می زیسته در کتاب «عجائب الاقليم السبعه الي نهايه العماره» مي نويسد: درياي پارس درياي بزرگي در جنوب است .
* ابوقاسم عبيدالله بن عبدالله بن احمد بن خرداد خراساني در كتاب «المسالك و الممالك» مي نويسد: شماري چند از رودخانه ها به سوي بصره و شماري چند به جانب مزار روان اند و سرانجام همه آنها به درياي فارس سرازير ميشود. وي دراين كتاب كه به زبان عربي است از اصطلاح بحر فارسي استفاده كرده است .
* بزرگ بن شهريار ناوخداي رامهرمزي در كتاب «عجايب الهند، برّه و بحره و جزايره» تاليف 342 هجري مي گويد: از شگفتي هاي درياي پارس چيزي است كه مردمان به شب هنگام ببينند، در آنگاه چون موجها بر هم خورند و بر يكديگر شكسته شوند از آنها آتش برجهد و آنكه به كشتي سوار است بپندارد كه بر دريايي از آتش روان باشد .
* ابواسحاق ابراهيم محمد الفارسي الاصطخري از مردم استخر فارس معروف به الكرخي در كتاب «مسالك الممالك» مي نويسد كه بزرگترين درياها دریای پارس است و دریای روم، و این هر دو دریا برابر یکدیگرند و هر دو از درياي محيط برخيزند و پهناي درياي پارس عظيم تر است و در آخر درياي پارس، زمين چين است. و در جايي ديگر مي گويد: از عمان برود تا آنگاه كه از حدود اسلام بگذرد، اين دريا به سرندیپ (سریلانکا) رسد، درياي پارس خوانند و سخت فراخ پهناست .
* ابوالحسن علي بن الحسين بن علي مسعودي در كتاب «مروج الذهب و معادن الجوهر و التنبيه و الاشراف» از بحر فارس و بحر فارسي استفاده كرده است .
* ابوريحان محمد بن احمد البيروني الخوارزمي در كتاب «القانون المسعودي» مي گويد: آبادان (شهر آبادان) دهانه خشباب در مصب دجله است و گسترش آن در درياي پارس مي باشد. وي در كتاب «التفهيم لاوايل صناعة التنجيم» از نامهاي درياي پارس و خليج فارس استفاده كرده است.
* ابو القاسم محمد بن حوقل بغدادي نويسنده كتاب «صورة الارض» مينويسد. ناحيه اي كه شرح آن لازم است، درياي فارس است كه بيشتر حدود آن ديار را در بر مي گيرد و ديار عرب و نيز بلادالاسلام به وسيله آن به يكديگر متصل مي شوند. ابن حوقل در هزار سال پيش علت تسميه خليج فارس را چنين ذكر مي كند: به طور مكرر گفتيم كه درياي فارس خليجي از بحر محيط در حد چين و شهر واق است و اين دريا از حدود بلاد سند و كرمان تا فارس امتداد دارد و از ميان ساير ممالك به نام فارس ناميده شده است، زيرا فارس از همه اين كشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قديم سلطه بيشتر داشتند و هم اكنون به همه كرانه هاي دور و نزديك اين دريا مسلطند و در همه بلاد ديگر كشتيهايي كه در درياي فارس حركت مي كنند و از حدود مملكت خود خارج مي شوند و با جلال و مصونيت بر مير گردند، همه متعلق به فارس است.
بعد از اين حداقل حدود خليج فارس به شكل كنوني آن تغيير مي يابد و اقيانوس هند مستقل مي شود.
* در كتاب «حدود العالم من المشرق الي المغرب» قديمي ترين جغرافي به زبان فارسي آمده است كه درياي پارس از حد پارس برگيرد با پهناي اندك تا به حدود سند .
* شمس الدين ابوعبدالله محمدبن ابوبكر بناي شامي مقدسي معروف به بشّاري، در كتاب «احسن التقاسيم في معرفه الاقليم» اين دريا را بحر فارس خوانده است .
* محمد بن نجيب بکیران در كتاب « جهان نامه» مي نويسد: بحر كرمان گسترده است به بحر مُكران و جزيره كيش كه مرواريد از آنجا مي آورند در اين درياست و چون از بحر كرمان بگذري بحر پارس باشد و اين بحر و بحر عمان هر دو يكي است.
* ابن بلخي در كتاب «فارسنامه» در حدود 500 هجري: از درياي جنوب ايران به نام بحر فارس و درياي پارس نام مي برد.
* شرف الزمان مروزي در كتاب «ابواب في العين و ترك منتخبه من كتاب طبايع الحيران: كلمه خليج فارس را به كار مي برد.
* ابوعبدالله محمد بن عبدالله ادريس معروف به الشريف الادريسي كه از اعراب جزيره سيسيل (540 هجري) است در كتاب «نزهه المشتاق في اختراق الافاق» مي نويسد: از اين درياي چين، خليج سبز كه درياي پارس است منشعب ميشود و گذرگاه آن در جنوب تا اندكي به شمال غرب است. چنان كه از بلاد سند و مكران و مكران پارس بگذرد.
* شهاب الدين ابوعبدالله ياقوت بن عبدالله حموي رومي (626 ه.ق) در كتاب «معجم البلدان» مي نويسد: درياي پارس شاخه اي از اقيانوس هند است.
* ابوعبدالله ذكريا بن محمد بن محمودبن قزويني در كتاب «آثار البلاد و اخبار العباد» مي نويسد: پارس از جنوب به دريايی که دریای پارس ناميده مي شود محدود است.
* ابوالفدا عمادالدين اسماعيل فرزند نورالدين علي بن محمدبن عمربن شاهنشاه بن ايوب بن شاري ملقب به الملك الصالح و الملك الموئد (شاهنشاه برادر صلاح الدين ايوبي). در كتاب «تقويم البلدان» مي نويسد: دريايي كه از چين آغاز و به سرزمين پارس ختم مي شود سه قسم است: ابتدا درياي چين، قطعه مياني هند و درياي پارس است.
* شمس الدين ابوعبدالله انصاري الدمشقي صوفي (727 هـ . ق) از اين دريا به نامهاي بحر فارس يا خليج فارس ياد كرده است.
* شهاب الدين النويري (733 هـ . ق) در كتاب «صفايه الارب في فنون الارب» : از درياي كناري دو خليج در سمت غرب روم و در شرق درياي چين- هند و فارس است.
* ابو حفص زين الدين عمربن مظفر معروف به ابن الوردي در كتاب خريدة العجايب و خريدة الغرايب از شگفتي هاي درياي پارس مي گويد.
* ابن العباس احمد بن علي بن احمد القلقشدي در كتاب «صبح الاعشي في صناعه الانشاء» به سال (821 ه.ق) مي نويسد: از درياي هند دو درياي عظيم مشهور متفرع مي گردد و آن دو درياي پارس و خليج بربري است .
* مصطفي بن عبدالله كاتب چلبي قسطنطني (1067 ه.ق) در كتاب «كشف الظنون» مي نويسد: به اين دريا (خليج فارس) سینوس پرسیكوس مي گويند به معناي خليج فارس و به مناسبت اينكه در شرق آن فارس واقع است .
نام خلیج فارس در تاریخ معاصر کشورهای عربی :
در تاریخ معاصر تا قبل از 1967 ما شاهد هستیم که در تمام کتابها، نقشه ها و دایره المعارف های معروف عربی نام خلیج فارس برای دریای جنوبی ایران نام برده شده است و هیچ حرفی از اسامی دیگر به میان نمی آید. به طور مختصر به تعدادی از معروفترین این اسناد و مدارک اشاره می کنیم.
* در صفحه 457 «دايره المعارف البستاني» در سال 1883 چاپ بيروت نام خليج فارس به كار رفته است.
*جرجي زيدان لبناني نيز در تاليف خود تحت عنوان « التمدن الاسلامي» و محمد فريد وجدي در «دايرة المعارف اسلامي قرن هشتم»، اصطلاح خليج فارس را به كار برده اند.
* نام خليج فارس در كتاب «الدليل العراقي»، سالنامه رسمي سال 1936 دولت عراق بكرات به چشم مي خورد. طه هاشمي، رئيس اسبق ستاد ارتش عراق، در كتاب خود كه به نام «جغرافي العراق» منتشر ساخته، خليج فارس را كه در جنوب عراق واقع است را به نام واقعي خليج فارس ذكر كرده.
* معروفترين دائره المعارف دنياي عرب يعني المنجد؛ از تركيب خليج فارس استفاده كرده است. در صفحه 606 چاپ نوزدهم سال 1966 بيروت در مورد بحرين آمده است: بحرين مجموعه جزايري است واقع در نزديكي سواحل غربي خليج فارس .
* علي حُميدان از نويسندگان معروف عرب در كتاب سلاطين طلاي سياه چاپ پاريس همه جا از خليج فارس نام برده است. و در دسامبر 1968 اظهار اميدواري كرده است كه ديگر نويسندگان عرب نيز از وي پيروي كرده و از سعي بيهوده در تغيير نام خليج فارس كه قرنها در كليه نقشه هاي دنيا به همين نام آمده است خودداري كنند .
* دكتر نوفل مصري نيز كوششهايي كه براي تغيير نام خليج فارس صورت گرفته را مورد نكوهش و استهزا قرار داده و در كتابي درسال 1952 درباره شيخ نشينهاي خليج فارس همه جا از خليج فارس نام برده است.
مورخان ديگر عربي نيز نام خليج فارس را بكار برده اند، از جمله مقاله قدري قلعجي تحت عنوان «ملاقات صلح در مهد اسلام» در روزنامه الراصه چاپ بيروت 1968 كه طي آن ايران را دوست و برادر كه تاريخ آن با تاريخ عرب در هم آميخته است خوانده و اختلاف طرفين را درمورد عربيت خليج فارس بي اساس دانسته است .
همچنين نذير فنضه طي مقاله اي در روزنامه «الاخأ» نظر قلعجي را تاييد كرده است و مي نويسد: شما را به خدا بگوييد كه نام خليج از چه تاريخي در كنار لفظ عربي قرار گرفت، اين بدعتي است از زبان سياستمداري معروف (ناصر) و در راه يك هدف معين.
در اینجا به یک نکتۀ جالب و کلیدی می پردازیم که استارت تغییر نام خلیج فارس از آنجا کلید خورد و این واقعه درست یک سال قبل از جنگ 1967 بود.
نخستین كسي كه آشكارا واژه خليج عربي را به جاي نام صحيح آن خليج فارس بكار برد، سرچارلز بلگريو كارگزار دولت انگلستان در خليج فارس بود. وي در كتابي در سال 1966 مي نويسد: خليج فارس كه تازيان آن را خليج عربي گويند. قبل از استفاده وي از اين واژه جعلي، واژه خليج عربي هرگز در نوشته معتبر به چشم نمي خورد مگر در مواردي معدود كه برخي از مورخان و جغرافي دانان از درياي سرخ با نام خليج العربي ياد كرده اند. چارلز بلگريو نخستين بار از اين واژه مجعول در مجله صوت البحرين استفاده نمود و جالب اينكه همين شخص در كتاب خود تحت عنوان «به بحرين خوش آمديد» در سال 1955 از خليج فارس به عنوان درياي پيراموني بحرين نام برده است. قبل از اقدام بلگريو جرياني در شرف تكوين بوده است كه چگونگي آن در پرونده اي با عنوان تغيير نام خليج فارس مربوط به سال 1937 در وزارت امور خارجه انگلستان وجود دارد .
در اینجا با وجود این نکته واضح و مبرهن است که دولت انگلستان برای تفرقه افکنی در منطقه و تضعیف نقش ایران در منطقه حساس خلیج فارس سعی در ایجاد بحث های حاشیه ای نموده که این ماجرا حدود 40 سال است که ادامه دارد و متأسفانه این بار نیز دولت انگلستان با کوته فکری سران کشورهای عربی به پیروزی در اهداف خود نائل آمده است.
نام خليج فارس در اسناد حقوقي :
در اینجا به اسناد حقوقی که دولتهای گوناگون با ایران و کشورهای عربی از سال 1500 تا کنون انعقاد کرده اند و نام خلیج فارس در آن ذکر شده میپردازیم.
از 1507 تا 1560 كليه موافقت نامه هايي كه پرتغالي ها، اسپانيايي ها، انگليسي ها، فرانسوي ها و آلماني ها با دولت ايران يا هر پديده سياسي ديگر در خليج فارس منعقد كردند، همه جا نام خليج فارس آورده شده .
يكي از موافقت نامه هاي چند جانبه مهمي كه شيوخ و اعراب سواحل جنوبي خليج فارس منعقد كردند، در تاريخ 8 ژانويه 1820 كه به امضاي ژنرال كاير انگليسي و 11 نفر از روساي قبائل سواحل جنوبي خليج فارس رسيده است، با عنوان قرار داد كلي با قبايل عرب در خليج فارس تنظيم گرديده و در متن موافقت نامه هرگاه اشاره اي به درياي جنوب ايران شده، نام خليج فارس آورده شده .
يادداشتهاي مبتادل بين امير كويت و نماينده انگلستان كه سند استقلال كويت به شمار مي رود ]جناب نماينده سياسي محترم عليا حضرت ملكه انگلستان مقيم خليج فارس بعد از سلام و تهيت و ....[ اين سند در 19 ژوئن 1961 توسط عبد الله السالم الصباح امضا شده و در سازمان ملل به ثبت رسيده .
مورد ديگر وسعت آبهاي ايران در خليج فارس است. طبق قانون حدود آبهاي ساحلي و كنوانسيون حقوق درياها (1982) حق حاكميت ايران بر درياي سرزميني 12 مال دريايي اس كه در پيش نويس جديد اين كنوانسيون علاوه بر 12 مايل با توجه به جزاير ايراني زياد در خليج فارس، 12 مايل ديگر به آن اضافه مي شود كه بخش اعظم درياي عمان در خليج فارس تحت حاكميت ايران است.
از طرفي در كنوانسيون يكنواخت كردن جغرافيايي 1967 در ژنو كساني كه نام يك منطقه را كه عرف است عوض كننده محکوم و مجرم شناخته ميشوند. از طرفي ديگر مكاتبات ديپلماتيك كشورهاي عربي دليل ديگر در اصالت نام خليج فارس است. بدین ترتیب که آنها به هیچ عنوان از نام خلیج عربی در مکاتبات رسمی استفاده نمی کند. زیرا که طبق قوانین بین المللی و قوانین سازمان ملل جرم تلقی می شود و همیشه از نام جاودانۀ خلیج فارس استفاده می کنند که این دلیلی بر پوشالی بودن تاریخی واژۀ جعلی خلیج عربی است.
نام خليج فارس در سازمان ملل :
دبيرخانه سازمان ملل طي يادداشت. مورخ 5 مارس 1971 در پاسخ به يادداشت 23 فوريه 1971 دولت ايران، اذعان كرد، عرف جاري دبيرخانه اين است كه در اسناد جغرافيايي منطقه آبي بين المللي ايران از سمت شمال و شرق و تعدادي از كشورهاي عربي از سمت جنوب و غرب به نام خليج فارس شناخته مي شود و اين عمل دبيرخانه مطابق با يك عرف قديمي انتشار اطلسها و فرهنگهاي جغرافيايی مي باشد.
نتیجه گیری:
با یک تحلیل ساده متوجه می شویم که دریایی که در جنوب ایران واقع است از آغاز تاریخ بشری تا کنون با نام خلیج فارس شناخته شده و نقشه ها و اسناد تاریخی گواهی است بر این ادعا.
این تغییر تاریخ «تغییر نام خلیج فارس» جنبه تاریخی ندارد و مربوط به سالهای 1966 و 1967 است که با استارت دولت بریتانیا و عملیاتی شدن آن توسط ناصریسم و پان عربیستها صورت گرفت که دلیل آن مخالفت با قدرت گیری دولت ایران در منطقه، ایجاد تفرقه در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و خاورمیانه و پوششی برای شکست حقارت بار اعراب از اسرائیل بود. با این ترفند و تاریخ سازی ما شاهد تنش های پیرامون این مسئله هستیم که هر چند وقت یکبار به اوج خود می رسد و با اقدام اعراب حاشیه خلیج فارس و با استفاده از دلارهای نفتی و تطمیع مراکزی مانند نشنال گئوگرافی و اخیراً سایت گوگل سعی در بحران آفرینی و ایجاد تنش دارند که هر بار نیز با ناکامی مواجه می شوند.
باید به یاد داشت که تاریخ در زمان معاصر را با وجود انواع رسانه های دیداری و شنیداری و اینترنت نمی شود تغییر داد و کسانی که به هر صورت خواستار تغییر تاریخ «تغییر نام خلیج فارس» هستند باید این واقعیت را بپذیرند که تمدن در اثر نوآوری و پیشرفت تساهل و تسامح، احترام به ملتها و حقوق آنها و در خدمت نوع بشر بودن حاصل می گردد، نه با پول نفت و دادن رشوه و تاریخ سازی جعلی، که اینها مانند گرد و خاکی است که در اثر مرور زمان می نشیند ولی روسیاهی اش در طول تاریخ برای کسانی می ماند که سعی در انکار تمدنی چند هزار ساله با پیشینۀ مثبت و ماندگار در طول تاریخ می نمایند و در آخر باید گفت خلیج فارس همیشه خلیج فارس می ماند.
توماج آریان-دکترای علوم سیاسی
#خلیج_فارس
#نام_خلیج_فارس
Persian_gulf#
نظرات
ارسال یک نظر